به گزارش شهرآرانیوز؛ سفر سید ابراهیم رئیسی به روسیه به دعوت رئیس جمهوری این کشور به ویژه در شرایط کنونی، از جنبههای مختلف حائز اهمیت است.
فارغ از تأثیر کلان توسعه روابط دوجانبه ایران با چین و روسیه بر نظام بین الملل، سفر اخیر رئیس جمهور به مسکو و همچنین سفر وزیر امور خارجه به پکن در راستای ایجاد مقدمات لازم به منظور اجرایی سازی برنامه جامع همکاریهای مشترک، چگونه میتواند برای شهر مشهد حائز اهمیت و تأثیر باشد؟
برای بررسی این مهم سراغ علی اصغر داودی، استاد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، رفته ایم.
داودی در پاسخ به این پرسش خبرنگار شهرآرا که با توجه به سفر اخیر رئیس جمهور به روسیه و همچنین پیش از آن، سفر وزیر امور خارجه به چین و اظهارات آنان درباره آغاز مقدمات اجرایی سازی برنامههای جامع همکاری با این دو کشور در روزها و ماههای آینده، چگونه استان خراسان رضوی و به ویژه شهر مشهد در این راستا میتواند نقش آفرینی کند، گفت: هم چین و هم روسیه ظرفیتهای بسیار خوبی برای سرمایه گذاری در ایران دارند؛ به ویژه چین که اکنون اقتصاد دوم دنیاست و به تدریج به جایگاه نخست هم خواهد رسید و اشتهای عجیبی برای سرمایهگذاری در کشورهای مختلف دارد. بر مبنای گفته ها، قرار است چین رقمی نزدیک به ۴۰۰ میلیارد دلار در چند سال آینده در ایران سرمایه گذاری کند. طبیعتا استان خراسان رضوی و به ویژه شهر مشهد، پتانسیل این را دارد که بتواند بخشی از این سرمایهها را جذب کند.
اگر مسئولان شهری بتوانند پروژههای منطقی، سودده و به لحاظ اقتصادی توجیه پذیری تعریف و سپس در سطح کلان و ملی با مدیران دولتی رایزنی کنند، میتوانند مشارکت چینیها و روسها را جذب کنند و با سرمایه گذاری آنان در جهت رشد و توسعه شهر گام بردارند. حتی مقامات شهری و استانی مشهد میتوانند با فعال کردن دیپلماسی شهری، که امروزه یکی از جنبههای بسیار مهم دیپلماسی محسوب میشود، به صورت مستقل سفرهایی به چین و روسیه داشته باشند و درباره پروژههای اقتصادی مشترک با مسئولان ذی ربط رایزنی کنند.
روسها و به ویژه چینیها بسیار مشتاق هستند که در حوزههای مختلف اقتصادی سرمایه گذاری کنند و باید از این فرصت به خوبی استفاده کرد. مدیران شهری و استانی با توجه به پتانسیلهای بسیار زیاد استان خراسان رضوی و به ویژه شهر مشهد باید استراتژی خوبی در جهت جلب سرمایههای خارجی طراحی کنند و در این راستا به ویژه بخش خصوصی را وارد گود کنند و آنان را در طرحهای مختلف مشارکت دهند. آنها میتوانند فرصتهای بسیار خوبی برای سرمایه گذاری خارجی در بخشهای مختلف از جمله گردشگری ایجاد کنند.
این استاد علوم سیاسی در پاسخ به این پرسش که سفر رئیسی به مسکو به دعوت رئیس جمهوری این کشور، در شرایط موجود منطقه و به ویژه در وضعیت پیشبرد مذاکرات هستهای در وین به منظور احیای برجام، چه اهمیت ویژهای میتواند برای پیگیری منافع ملی کشورمان داشته باشد، گفت: هر کشوری در عرصه بین المللی، نیاز به تعامل با کشورهای مختلف به ویژه کشورهای صاحب نفوذ و قدرتمند دارد، به خصوص ایران که در سالهای اخیر به شدت تحت فشار نظام بین الملل و به ویژه تحریمهای ظالمانه آمریکا بوده و ارتباطات بین المللی اش تحت تأثیر آن، در تنگناهای خاصی قرار گرفته است، سفرهایی از این نوع، آن هم در سطح عالی و سران به مقصد کشورهایی که در نظام بین المللی وزن شایان توجه و همچنین نفوذ ویژهای در مجامع و سازمانهای بین المللی دارند، به یقین میتواند اهمیت بسیاری برای ما داشته باشد.
با توجه به اینکه ما اکنون مشغول مذاکرات دیپلماتیک بر سر مسائل هستهای خودمان با کشورهای ۴+۱ هستیم و روسیه نیز یکی از این قدرت هاست، گفتگو با آن میتواند مواضع ما را در مذاکرات وین تقویت کند. درواقع میتوانیم کاری کنیم که روسها در جریان مذاکرات وین، جدیتر از گذشته مواضع حمایت گرایانهای در قبال ایران در پیش بگیرند.
این تحلیلگر روابط بین الملل در پاسخ به این پرسش که نزدیکی استراتژیک ایران به شرق و به ویژه روسیه و چین در شرایط کنونی، آیا راهبرد کلان نظام جمهوری اسلامی ایران است یا آنکه شدت گیری این موضوع در روزهای اخیر را باید راهبرد خاص دولت سیزدهم بدانیم، گفت: این موضوع به تنهایی استراتژی دولت سیزدهم نیست. برنامه جامع همکاری با چین هم به دولتهای گذشته مرتبط میشود.
درباره بحثهای مرتبط با توسعه همکاریها با روسیه نیز باید گفت که اینها خاص امروز نیست و از پیش مطرح بوده است که بتوانیم با روسیه یک پیمان استراتژیک بلندمدت در زمینههای مختلف داشته باشیم. امروز برخلاف برخی از تبلیغات سوء که بعضا ناشی از برخوردهای جناحی و سیاسی است، معتقدم که پیمان با روسیه و چین و آنچه برنامههای جامع همکاری با این دو کشور مطرح میشود، به نفع ایران است.
ما هم باید با روسها و نیز با چینیها روابط استراتژیک بلندمدت داشته باشیم. آنچه قابل نقد است، نه برنامههای جامع همکاری بلندمدت با چین و روسیه، بلکه دو مسئله دیگر است. یکی آنکه دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تنها نباید به روسیه و چین متکی باشد و در صورت امکان پیمانهایی که با این دو کشور منعقد شده است با کشورهای غربی هم منعقد شود. در واقع نباید تمایزی میان کشورهای شرق و غرب قائل شویم و باید با آن دسته از کشورهای غربی که میتوانیم، ارتباطاتمان را توسعه دهیم.
مسئله دوم هم شکل محرمانه بودن پیمانها با چین و روسیه است. ما در طول تاریخ ایران، خاطره خوشی از پیمانهای محرمانه نداریم و این مسئله همواره در خاطره جمعی و ذهنیت تاریخی ایرانیان وجود دارد. در یک بازه زمانی خاص، در نظام بین الملل دیپلماسی پنهانی یا مخفی وجود داشت و کشورها در پشت پرده، بدون در نظر گرفتن افکار عمومی با یکدیگر تعامل میکردند؛ امتیازاتی میدادند و امتیازاتی میگرفتند. اما اکنون دیگر دوره دیپلماسی آشکار است و دیگر لزومی ندارد که پیمانهایی را منعقد کنیم که محرمانه باشد و مردم از آنها اطلاعی نداشته باشند.
هر تعهدی که ایران در هر پیمانی با هر کشوری داشته باشد، آثار و پیامدهای آن متوجه مردم است و در نتیجه آنان حق دارند بدانند دولتشان چه تعهداتی را در هر پیمان پذیرفته است. در نتیجه اگر نقدی هم اکنون مطرح باشد، تنها از این دو زاویه محل بحث است، وگرنه نفس داشتن چنین پیمان هایی، آن هم با کشورهای قدرتمند و صاحب نفوذی، چون روسیه و چین نه تنها هیچ مشکلی ندارد، بلکه تأمین کننده منافع ملی ماست.